سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تماس با من دوستان آرشیو صفحه اصلی
لوگوی ما
     
 

پشتیبانی آنلاین :



 
     
     
   
     
     
 
کاربران آنلاین :
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید کل :3499

نمایش RSS
 
     
     
   
     
 

 
 
 
 
دل مستمندم

پریشان     پشیمان    سر در گریبان    همانند غریبان   و به رسم بی نصیبان  ناله می آید    چه ناله جان سوزی این ناله از دل آلوده من است که سر میدهد و می گوید :


دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد


نمی دانم    که می مانم     یا نمی مانم      به هر حال از دوری او میخوانم     که هنوز جوانم     و هرچه او مرا خواند     همانم گرچه از همه چیز ناتوانم     واز فراغ تو و شاید از گناهان زیاد ولی هر چه هست همین هست و نمیدانم ، قد کمانم با این فکر و ذکر از دل برده قرارم و از جان برده نشانم    و زمزمه دارد زبانم   که :


دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد


نیازم است  و این دارو  دمساز است   و نقطه آغازم     سکوت اعجازم   و سکوی پروازم   با او رازم و بی او چه سازم ؟


با دلی سوخته و قلبی شکسته در سوز و گدازم و در تلاطم عشق او ، دمادم و پیاپی این عرصه را به او میبازم و با این حال است آوازم که :


دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد


از حلقه هستی بیرونم کرد ، با تمام گمراهی او مجنونم کرد ، با همه صبری که داد باز دلخونم کرد ، و با نگاهش مدام افزونم کرد       دل ، راحت باش و بگو ...


غلط کردم    تو اگر رهایم کنی چه خاکی به سرم بریزم    رهایم نکن  ای حاجت حاجت مندان  و ای امید امیدواران و ای قرار بی قراران و ای دستگیر مستمندان که من حقیقتاً مستمندم ...


دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد


به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد


 


 

نویسنده » علیرضا مجد . ساعت 9:16 عصر روز یکشنبه 87 آبان 5
 
     

 

تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ محفوظ می باشد و هر گونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.
http://ghasedaktanha.parsiblog.com
طراح قالب: سیدامیرحسین ارشادی نیا